ایمان و دردررررررررررر
دیروز با مامانی وباباجونم رفته بودیم دردررررر من خیلی خوشحال بودم آخه من ماشینو خیلی دوست دارم من وقتی سوار ماشین میشم خیلی آرومم اصلا صدام هم در نمیاد ...
نویسنده :
مامان ایمان
22:36
عاشقانه مادرانه
منتظر فرشته کوچولوی نازنینی بودم تا حامی اش باشم ولی ایمان جان تو آمدی و حامی من شدی خدا تو را به من هدیه داد تا مادری کردن را بیاموزم پسرم تو آمدی در زندگی ام تا چگونه درست زندگی کردن را به من یاد دهی تا صبر و استقامت را از تو یاد بگیرم تا دوباره چگونه روی پای خود ایستادن را یاد بگیرم خدای بزرگ ایمان کوچولوی من، تو را هزاران بار شکر می کنم که در این دنیای بزرگ لذت مادری کردن و محبت به فرزند را به من عطا کردی تا با این نعمت نشان دهی چقدر بندگانت را دوست می داری. باز هم برای همه چیز شکر ، خدای بزرگ ایمان کوچولوی من ...
نویسنده :
مامان ایمان
18:47
اولین کریسمس ایمان جون
ایمان عزیزم روشنایی زندگیم امیدوارم بابانوئل هر ساله به جای کادوی زیبا تقدیر زیبا برای تو بیاره. تقدیر خوب را الان نمی تونی حس کنی اما در آینده متوجه خواهی شد که بهترین آرزو رو برات داشتم کریسمس مبار ک ...
نویسنده :
مامان ایمان
0:14
نازییییییییی
ایمان خواب آلوووووووووووو
اولین شب یلدای من در کنار مامان و بابای عزیزم
اینجا هم تو فکر رفتم که چه جوری این همه میوه وآجیلارو بخوررم یعنی میشههههههههههههه بعد بابام اومد دستمو گرفت نذاشت برم . بالاخره موفق شدم از دست بابام فرار کنم که بیام ...
نویسنده :
مامان ایمان
18:13
شعر زیبا در باره مادر
من بدهکار توام ای مادر همه جانی که به من بخشیدی لحظاتی که برای امن من جنگیدی و بدهکار توام عمرت را روزهایی که ز من رنجیدی اشک ها دزدیدی، و به من خندیدی ...
نویسنده :
مامان ایمان
17:58